موانع تکوین دولت مدرن و توسعه اقتصادی در ایران
فرمت : WORD تعداد صفحه :20
وانع تکوین دولت مدرن و توسعه اقتصادی در ایران
بخش نخست: دولت مدرن
5. موانع تکوین دولت مدرن در خارج از جهان غرب
www.hadizamani.com
درآمد
دولت مدرن پدیده ای برخاسته از تمدن غرب است که ابتدا
دراروپای غربی شکل گرفت و با سرعت به سایر نقاط جهان گسترش یافت. تکوین
دولت مدرن در کشورهایی مانند آمریکا، کانادا و استرالیا با موفقیت انجام
پذیرفت. اما درسایرنقاط جهان، از جمله اروپای شرقی وآمریکای لاتین و به
ویژه آسیا و آفریقا، تکوین و گسترش دولت مدرن با مشکلات متعددی مواجه
گردیده که دلیل آنرا میبایست در مجموعه ای از عوامل تاریخی، فرهنگی،
اجتماعی و اقتصادی جستجو کرد.
نظریه پردازان موانع متعددی برای تکوین و گسترش سرمایه داری و دولت مدرن در
کشورهای خارج از حوزه غرب برشمرده اند. در کشورهای اروپای شرقی، دولتهای
مطلقه با بازسازی و تداوم مناسبات فئودالی آهنگ توسعه مناسبات سرمایه داری و
تکوین دولت مدرن را آهسته و دشوار ساختند. در کشورهای آسیایی، دولتها به
جای آنکه با ایجاد شرایط اقتصادی و سیاسی لازم به امر توسعه خلاقیتها و
فعالیتهای اقتصادی یاری رسانند، غالبا خود به صورت مانعی در برابرپاگیری و
توسعه مناسبات سرمایه داری عمل کرده اند. در چین، نظام دیوانسالاری پرقدرتی
که بر پایه ارزش ها و فلسفه کنفسیوس بنا گردید، نقش مهمی در این روند ایفا
نمود. در هندوستان، نظام « کاستی» و نقش دولت در حفظ و تداوم آن بصورت
مانعی در برابر توسعه سرمایه داری و تکوین دولت مدرن عمل کرد. درکشورهای
اسلامی غلبه نگرشهای مذهبی –
خرافی، بی ثباتی سیاسی، تنشها و جنگهای ایلی و ضعف دولتهای مرکزی ازعوامل
مهم کند شدن آهنگ مناسبات سرمایه داری و تکوین دولت مدرن بوده اند.
مارکس دلیل عدم توسعه نظام سرمایه داری و تکوین دولت مدرن در کشورهای
آسیایی را در شیوه تولید آسیایی جستجو میکند که مشخصه اصلی آن، نبود و یا
ضعف مالکیت شخصی بر زمین، هجوم قبایل و تمرکز قدرت دردست حکومتهای مستبدانه
است. به اعتقاد مارکس، مجموعه این عوامل مانع از شکل گیری مناسبات طبقاتی،
گسترش شهرها، انباشت سرمایه، پاگیری و توسعه نظام سرمایه داری و تکوین
دولت مدرن گشت. از سوی دیگر، «وبر» توجه خود را بیشتر متوجه عوامل فرهنگی،
نقش مذهب و تاثیر نوع سازماندهی اجتماعی و سیاسی میکند. به اعتقاد وبر، به
جز مذهب پروتستان، مذاهب دیگر دارای عناصر اساطیری، افسانه ای و غیرعقلایی
بسیار شدیدی هستند که مانع از برخورد عقل گرایی به جهان که لازمه شکل گیری و
توسعه نظام سرمایه داری است میشوند. به باور وبر، مذاهب کاتولیک در اروپای
شرقی، کنفسیوس در چین، بودائیسم درهندوستان و اسلام در بقیه آسیا چنین
نقشی را ایفا کرده اند. وبرهمچنین به نقش منفی دیوانسالاری چین درجلوگیری
ازتکوین نظام سرمایه داری و دولت مدرن توجه دارد. از این منظر، نظام کاستی
در هندوستان نقش مشابهی ایفا کرده است. عده ای دیگر از نظریه پردازان،
کلونیالیسم و نئوکلونیالیسم را مسئول عقب ماندگی کشورهای آسیایی و آفریقایی
و عدم توسعه مناسبات سرمایه داری و تکوین دولتهای مدرن در کشورهای این
مناطق میدانند.
بررسی جامع موارد فوق خارج از حیطه پژوهش حاضر است. آنچه در زیر میآید تنها اشاره مختصری به برخی از رئوس اصلی این موارد است